کد مطلب:276287 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:206

قسمتی از احادیث متواتره که به طور خاص بر امامت آن حضرت دلالت دارد
1 - روایت صحیحی است كه ثقة الاسلام كلینی در كتاب كافی از حضرت امام جوادعلیه السلام آورده است كه فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام همراه حسن بن علی علیهما السلام در حالی كه به دست سلمان تكیه كرده بود، وارد مسجد الحرام شدند و نشستند كه ناگاه مردی خوش قیافه و خوش لباس آمد و بر امیر مؤمنان علی علیه السلام سلام كرد و خدمت آن حضرت نشست. آن بزرگوار جواب سلام او را دادند. سپس گفت: یا امیر المؤمنین علیه السلام! من سه مسأله از تو می پرسم، اگر پاسخ آن ها را دادی خواهم دانست كه این مردم در كار تو خلافی بزرگ مرتكب شده اند كه در دنیا و آخرت مسؤول آنند و گرنه می فهمم كه تو با آنان مساوی هستی و هیچ امتیازی بر ایشان نداری.

امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: هر چه می خواهی سؤال كن. عرضه داشت: بگو ببینم! الف) وقتی انسان می خوابد روحش به كجا می رود؟ ب) فراموشی و یادآوری چگونه به انسان دست می دهد؟ ج) چطور می شود كه فرزندان انسان به عموها یا دایی های خود شباهت می یابند؟

پس امیر مؤمنان علیه السلام روی به امام حسن علیه السلام كرده فرمود: جوابش را بده. امام مجتبی علیه السلام جوابش



[ صفحه 80]



را داد. آن مرد گفت: من شهادت می دهم كه جز اللَّه خدایی نیست و همیشه بر آن گواه بوده ام و گواهی می دهم كه محمدصلی الله علیه وآله رسول خداست و همیشه بر آن شاهد بوده ام. و شهادت می دهم كه تو وصیّ رسول خدا و قائم به حجّت او هستی. - و به امیر مؤمنان علیه السلام اشاره كرد - و گواهم كه تو جانشین و قائم به حجّت او هستی - و به امام حسن علیه السلام اشاره كرد - و گواهم كه حسین بن علی علیهما السلام وصیّ برادر خود و قائم به حجّت اوست بعد از او، و علیّ بن الحسین علیهما السلام قائم به امامت حسین است بعد از او، و محمّد بن علی علیهما السلام قائم به امامت علیّ بن الحسین است و جعفر بن محمدعلیهما السلام قائم به امامت محمد است، و موسی بن جعفرعلیهما السلام كه قائم به امامت جعفر بن محمد است و علی بن موسی علیهما السلام كه قائم به امامت موسی بن جعفر است و محمد بن علی علیهما السلام كه قائم به امامت علی بن موسی است و علی بن محمدعلیهما السلام كه قائم به امامت محمد بن علی علیهما السلام است و حسن بن علی علیهما السلام كه قائم به امامت علی بن محمد است و گواهی می دهم به مردی كه فرزند حسن است و به كنیه و نام تعبیر نشود تا این كه امر او ظاهر گردد و زمین را از عدالت پر كند چنان كه پر شده باشد از ظلم و ستم. درود و رحمت و بركت خدا بر تو باد ای امیر مؤمنان!

سپس برخاست و رفت، امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: ای ابومحمد! در پی این مرد برو ببین كجا می رود. حسن بن علی علیهما السلام رفت و برگشت و گفت: جز این نبود كه پای خود را از مسجد بیرون گذاشت و من ندانستم به كجای زمین خدا رفت. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: ابومحمد او را می شناسی؟ امام حسن علیه السلام گفت: خدا و رسولش و امیر مؤمنان داناترند. فرمود: او خضرعلیه السلام بود. [1] .



[ صفحه 81]



2 - روایتی است كه شیخ صدوق فقیه سدید ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی در كتاب اكمال الدین و اتمام النعمة به سندی همچون صحیح بنابر بعضی وجوه به نقل از یونس بن عبد الرحمن آورده است كه گفت: به محضر امام هفتم موسی بن جعفرعلیهما السلام مشرّف شدم و عرضه داشتم: یابن رسول اللَّه! آیا تو قائم به حقّ هستی؟ فرمود: من نیز قائم به حقّ هستم، ولی آن قائم كه زمین را از دشمنان خدای عزّوجلّ پاك كند و آن را پر از عدالت نماید همچنان كه از جور و ستم پر شده باشد، پنجمین فرزند من است كه غیبتی طولانی دارد، زیرا كه بر جان خود می ترسد، در این مدت [كه او از نظر غایب است] عدّه ای از حقّ برگشته و عدّه ای دیگر ثابت قدم می مانند، سپس فرمود: خوشا به حال شیعیان ما كه در غیبت قائم ما به رشته ولایت ما چسبیده و به دوستی ما ثابت و استوار مانده و از دشمنان ما بیزار بوده باشند، آنان از مایند و ما از آنان هستیم كه البته ما را به امامت پسندیده اند و ما هم ایشان را به شیعه بودن پسندیده ایم. خوشا به حالشان باز هم خوشا به حالشان، به خدا كه ایشان روز قیامت در درجات ما خواهند بود. [2] .

3 - و در كتاب الخرایج آمده: محمد بن مسلم گوید: خدمت امام ابوعبد اللَّه صادق علیه السلام شرفیاب بودم، معلّی بن خنیس گریه كنان وارد شد، حضرت فرمود: چرا گریه می كنی؟ گفت: بیرون خانه شما كسانی هستند كه می پندارند كه شما را بر ما فضیلتی نیست و شما و آن ها یكسان هستید.

حضرت صادق علیه السلام كمی ساكت ماند، سپس دستور داد كه طبقی خرما بیاورند، آن گاه یك دانه خرما برگرفت و آن را دو نیم كرد، سپس آن خرما را تناول فرمود و هسته اش را در زمین كاشت، پس آهسته رشد كرد و خرمای نارس داد، حضرت از آن برگرفت و تناول كرد، آن گاه پوست نوشتنی از آن برآورد و به معلّی داد و فرمود: بخوان! در آن نوشته شده



[ صفحه 82]



بود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌّ المُرْتَضی وَالحَسَنُ وَالحُسَیْنُ وَعَلِیُّ بْنُ الحُسَیْنِ وَ...» نام یك به یك امامان تا امام حسن عسكری و فرزندش (مهدی)علیهم السلام در آن بود. [3] .

4 - شیخ صدوق به روایت صحیح از ریان بن الصلت آورده است كه گفت: به حضرت امام رضاعلیه السلام عرضه داشتم: شما صاحب امر هستید؟ فرمود: من نیز صاحب امر [امامت] هستم، ولی نه آن صاحب امری كه زمین را از عدل پر كند همان طور كه پر شده باشد از جور و ستم، و چگونه او باشم و حال آن كه می بینی كه بدنم ضعیف است! امّا قائم علیه السلام آن است كه وقتی ظهور نماید سنّ پیران و سیمای جوانان دارد، به قدری بدنش نیرومند است كه اگر به بزرگ ترین درخت دست اندازد آن را از جای بركند، و اگر در میان كوه ها فریاد برآورد سنگ های آن ها فرو ریزد، عصای موسی و انگشتری سلیمان علیهما السلام با او است، او چهارمین فرزند من است كه خداوند او را هر قدر كه مشیّتش تعلّق گیرد در پشت پرده غیب مستور می سازد، سپس او را آشكار می گرداند تا زمین را پر كند از عدل و داد چنان كه از ستم و بیداد پر شده باشد. [4] .

5 - شیخ صدوق نیز در حدیث صحیحی از ابوهاشم داوود بن القاسم جعفری آورده است كه گفت: از حضرت ابوالحسن صاحب العسكر (امام هادی)علیه السلام شنیدم كه می فرمود: جانشین من بعد از من فرزندم حسن است، ولی شما چه حالی خواهید داشت در جانشین پس از او؟ عرض كردم: چطور مگر قربانت گردم؟ فرمود: زیرا كه نه او را می بینید و نه روا است كه اسمش را ببرید. گفتم: پس چطور او را یاد كنیم؟ فرمود: بگویید: «اَلحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍعلیهم السلام»؛ یعنی (حجّت آل محمّد صلّی اللَّه علیهم اجمعین). [5] .

6 - همچنین شیخ صدوق در خبر صحیحی از جناب عثمان بن سعید عمری - كه روانش گرامی باد - روایت آورده كه گفت: در محضر ابومحمد حسن بن علی (امام عسكری)علیه السلام بودم از آن بزرگوار سؤال شد از خبری كه از فدرانش روایت شده كه: «زمین از حجّت الهی



[ صفحه 83]



بر مخلوق خالی نخواهد ماند تا روز قیامت و هر كه بمیرد در حالی كه امام زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده است» فرمود: البته درست است و حقّ، همان طور كه روز حقّ است. عرض شد: یابن رسول اللَّه! امام و حجّت بعد از شما كیست؟ فرمود: فرزند من محمد كه امام و حجّت بعد از من است، هر كه بمیرد و او را نشناسد به مردن جاهلیت مرده است. و بدانید كه او را غیبتی طولانی است كه افراد نادان در آن سرگردان شوند و به هلاكت افتند، و وقت گزاران نسبت به آن دروغ می گویند. سپس خروج خواهد كرد. گویا می بینم پرچم های سپیدی كه در نجف كوفه بالای سرش به اهتزاز است.

می گویم: ثقه جلیل شیخ علی بن محمد بن علی الخزاز قمی رحمه الله در كتاب كفایة الاثر فی النصّ علی الأئمّة الاثنی عشر، یكصد و هفتاد حدیث از طریق شیعه و سنّی روایت كرده كه همه آن ها به امامت حضرت قائم منتظرعلیه السلام تصریح دارد. ما نیز بعضی از آن ها را در سایر ابواب كتاب خواهیم آورد.



[ صفحه 84]




[1] در كتاب كمال الدين جواب سؤالات را چنين آورده است:

امّا اينكه پرسيدي وقتي شخصي مي خوابد روحش كجا مي رود؟ جوابش اين است كه روحش وابسته به باد و باد وابسته به هواست تا وقتي كه صاحبش براي بيدار شدن نجنبد. پس اگر خداوند اجازه دهد كه روح به صاحبش برگردد، روح آن باد را مي كشد و باد هوا را، پس روح باز مي گردد و در پيكر صاحبش استقرار مي يابد، ولي اگر خداوند متعال اجازه بازگشت روح را ندهد، هوا باد را و باد روح را خواهد كشيد و خواهد برد تا روز محشر به صاحبش بازنگردد.

و امّا راجع به ياد و فراموشي آن كه: دل هر كس در محفظه اي است كه بر آن سرپوشي نهاده شده، هرگاه در آن حال بر محمّد و آل محمّد صلوات فرستد آن سرپوش از آن محفظه برداشته خواهد شد و دل پرتو مي يابد و آنچه فراموش كرده بود به ياد مي آورد. ولي اگر بر محمد و آل او صلوات نفرستد يا از آن كم نهد، سرپوش بر آن محفظه محكم شود دلش تار، و آنچه در نظر داشت فراموش گردد.

و امّا آنچه راجع به نوزاد پرسيدي كه مانند عموها يا دايي هاي خود مي شود، بدان كه: هرگاه مرد در حال آرامش با همسر خود درآميزد نطفه در رحم واقع شده و فرزند مانند پدر و مادر برآيد، ولي اگر در حالي كه آرامش ندارد و رگ ها آسوده نيست آميزش كند، نطفه پريشان گرديده و مي لغزد، پس اگر بر رگي افتد كه از عمو است مانند عمو برآيد، و اگر بر رگي كه از دايي است واقع شود شباهت به دايي خواهد يافت. (مترجم).

[2] كمال الدين، 361:2.

[3] الخرايج، راوندي: 98.

[4] كمال الدين: 376:2.

[5] كمال الدين، 381:2.